تحولات منطقه

«سوران» به‌عنوان یکی از جدی‌ترین سریال‌های تلویزیونی که در حوزه تاریخ معاصر به اتفاقات کردستان در دهه ۵۰ می‌پردازد، پخش خود را از هفته گذشته در تلویزیون آغاز کرده است. این سریال اقتباسی است از کتاب «عصرهای کریسکان» نوشته کیانوش گلزار راغب.

کتابی که سریال «سوران» از آن اقتباس شده است چه ویژگی‌هایی دارد؟ / رهایی از کریسکان!
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

«سوران» به تهیه‌کنندگی مجتبی فرآورده و کارگردانی سروش محمدزاده، جزو معدود سریال‌های تاریخی و انقلابی است که از همان ابتدا سراغ بنای محکم و درستی رفته تا غنای داستانی قوی‌ای داشته باشد. فیلمنامه این مجموعه براساس بحران‌ها و التهابات واقعی دهه ۵۰ پیش رفته است. با همراه شدن پررنگ‌تر مخاطبان با روایت این مجموعه می‌توان امیدوار بود که سینماگران و فیلمنامه نویسان با توجه به ادبیات غنی موجود، بحث اقتباس را جدی بگیرند. 

«سوران» هر هفته روزهای چهارشنبه و پنج شنبه، ساعت 22 از آنتن شبکه یک پخش می شود. در آستانه پخس قسمت سوم این سریال به سراغ کتابی رفتیم که «سوران» از آن اقتباس شده تا ببینیم این اثر ادبی چه ویژگی‌هایی دارد؟  

نویسنده «شنام» و «عصرهای کریسکان»

بسیاری کیانوش گلزار راغب را از کتاب «شُنام» می‌شناسند؛ خاطرات خودنوشته‌ای که پس از 28 سال با اصرار همسرش برای مصاحبه؛ نگارش و منتشر شد. اگر در فیلم‌هایی مانند «چ» و «اشک سرما» سنگ‌دلی و قساوت‌ گروهک‌ها را دیدیم، کتاب راغب توانست آغازگر بخش مهمی از ادبیات دفاع مقدس در منطقه کردستان باشد.

 اما راغب در اثر بعدی‌اش قدم دیگری برداشت که سند مهمی در ذیل ادبیات اسارت بود. او این ‌بار به سراغ زندگی پرفراز و نشیب و حیرت‌آور امیر سعیدزاده ملقب به «سعید سردشتی» رفت. راغب در کتاب «شُنام» اشاره‌ای اندک به این شخصیت کرده بود.

«یک شب در آهنی اتاق ما باز شد. در تاریکی شب نمی‌توانستیم چهره و ظاهرش را تشخیص دهیم اما ناله‌های ممتد او خبر از جراحتش می‌داد. با مشقت زیاد توانستیم کمک مختصری به او بکنیم تا شاید حالش بهتر شود. ساعتی بعد توانست حرف بزند. خودش را سعید سردشتی معرفی کرد. بیشتر از این چیزی نگفت».

سعید سردشتی بیش از 6سال در زندان‌های گروه کومله و دموکرات شکنجه شده است. او تقریباً تنها نجات‌یافته از زندان مخوف کریسکان است و بقیه هم‌بندی‌های او بدون محاکمه اعدام شده‌اند. سعیدزاده پیش از انقلاب، از طرف ساواک مورد پیگیری و بازخواست قرار می‌گیرد و فراری می‌شود. اسیر کومله می‌شود اما موفق می‌شود از سازمان کومله هم فرار کند. چهار سال پس از جنگ، به اسارت حزب دموکرات کردستان عراق درمی‌آید. این دوران از ابتدای انقلاب تا سال ۷۴، یعنی یک دوره ۱۵ساله به طول می‌انجامد. راغب مدتی همراه سعید سردشتی در زندان مرکزی دموکرات بوده و حتی در فرار به او کمک کرده است.

هم‌بند بودن راغب و سردشتی سبب می‌شود، راغب به فکر نوشتن زندگی او بیفتد و در کتاب «عصرهای کریسکان» به سراغ سعیدزاده می‌رود و مخاطب را انگشت به دهان می‌گذارد!

«کریسکان» منطقهای در کردستان عراق است که مقر اصلی حزب دموکرات ایران بوده است. سعیدزاده دوران اسارت چهار ساله خود را در منطقه کریسکان بوده و به دلیل اینکه بیشتر اتفاق‌ها در کریسکان رخ داده، این نام برای کتاب انتخاب می‌شود.

مردی که شبیه هیچ‌ کس نیست

امیر سعیدزاده ملقب به سعید سردشتی که شبیه عده‌ای از جوانان در اوایل انقلاب، در ابتدا از ایدئولوژی قیام به درستی اطلاع ندارد و برای سرگرمی و تفریح در پخش اعلامیه‌ها و سخنرانی‌های امام(ره) کمک می‌کند، پس از مدتی و در پی آشنایی با افرادی همچون مهدی باکری و علی صالحی پایش به انقلاب می‌رسد و تحت تعقیب و شکنجه نیز قرار می‌گیرد اما این تازه آغاز ماجرای سعید است.

پس از پیروزی انقلاب و با آغاز جنگ، گروه‌ها و سازمان‌های جدید و بحران‌های نوبه‌نو کردستان را فرا می‌گیرد و اصل ماجرا از اینجا شروع می‌شود. سعید سردشتی در این اتفاقات حضور دارد و تلاش می‌کند با مردم شهر و استانش همراه باشد. نویسنده همراه با روایت سردشتی، روایت‌هایی زنانه از همسر او نیز آورده است و دلهره‌ها و آشوب‌های همسر و مادر او را روایت ‌می‌کند. مخاطب در فصل‌های مختلف کتاب با خانواده‌ای آشنا می‌شود که با وجود غم‌ها و دردها، در خط مقدم نبرد ایستاده‌اند و از آرمان و عقیده‌شان عقب ننشسته‌اند.

این کتاب دید نسبتاً کاملی در مورد احزاب سیاسی کردستان و قوم کُرد در اوایل انقلاب به خواننده می‌دهد. مخاطب برای نخستین بار شکنجه‌های دموکرات‌ها را جزء به جزء می‌خواند و حیرت می‌کند از بردباری سعید سردشتی... «با جوالدوز به جانم می‌افتند و بدنم را سوراخ سوراخ می‌کنند. بعد داخل تنوری که تازه خاموش شده و دیواره و خاکسترش داغ داغ است، می‌اندازند، آرام آرام عرق می‌کنم و نم‌نم تب می‌کنم. یواش‌یواش بوی پختگی بدنم را حس می‌کنم و به ناچار فریاد می‌زنم».  

کتابی که سریال «سوران» از آن اقتباس شده است چه ویژگی‌هایی دارد؟/ رهایی از کریسکان
کیانوش گلزار راغب؛ نویسنده کتاب

سکته مرتضی سرهنگی پس از خواندن کتاب

گلزار راغب کتاب «عصرهای کریسکان» را در سکوت خبری می‌نویسد. پس از اتمام کار آن را به دست مرتضی سرهنگی، پدر ادبیات دفاع مقدس می‌رساند. سرهنگی به آقای نویسنده می‌گوید سرش شلوغ است و ممکن تا چند ماهی نتواند کتاب را بخواند اما فردای همان روز به راغب زنگ می‌زند و تبریک می‌گوید و اعتراف می‌کند تحت تأثیر کتاب قرار گرفته است.

ماجرا به همین جا ختم نمی‌شود. سرهنگی پس از خواندن «عصرهای کریسکان» از فشاری که کتاب به او وارد می‌کند، سکته می‌کند و در بیمارستان بستری می‌شود. روایت او از خواندن کتاب چنین است: «بعد از اینکه کتاب «عصرهای کریسکان» را خواندم، از فشاری که این کتاب به من وارد کرد، سکته کردم و در بیمارستان بستری شدم چون من را خیلی اذیت کرد. اذیت به‌ معنای اینکه آقای سعیدزاده و خانواده‌شان رنج زیادی تحمل کردند و در این رنج، امید هم داشتند، رنج‌ها و امیدهای آقای سعیدزاده روی من خیلی تأثیر گذاشت. البته بقیه‌ کتاب‌ها همین‌ گونه‌اند ولی این کتاب برای من تازگی خاصی داشت چون‌ از کسانی که اسیر این سازمان‌ها و گروه‌ها می‌شوند، کمتر خاطره داریم».

«عصرهای کریسکان» در سال 1394 توسط نشر «سوره مهر» منتشر شد و با اقبال مخاطب مواجه شد. حالا مردم به برکت این کتاب؛ سعید سردشتی و فداکاری‌هایش را از لابه‌لای کلماتی که گلزار راغب برای شرح آن امیدِ بر دل نشسته خلق کرده، می‌شناسند. این کتاب که دید نسبتاً کاملی در مورد احزاب سیاسی کردستان و قوم کُرد در اوایل انقلاب به خواننده می‌دهد، کتاب جامعی از شرح‌ حال، تاریخ و مبارزه است، همان ‌گونه که رهبر انقلاب در متن تقریظ این کتاب نوشته‌اند: «بسیار جذاب تهیه شده است؛ هم خود سرگذشت این جوان آزاده‌ کُرد جذاب است و هم نوع نگارش صریح، کوتاه و بی‌حاشیه‌ کتاب».

سعید سردشتی، «سوران» شد

«عصرهای کریسکان» با آن روایت‌های مخوف و حیرت‌آورش حالا بر صفحه تلویزیون نشسته و در قاب تصویر پیش روی مخاطب قرار گرفته است.  

مجتبی فرآورده، تهیه‌کننده «سوران» پیش از این درباره اقتباس از کتاب «عصرهای کریسکان» گفته بود: کیانوش گلزار راغب به عنوان نویسنده اثر با روی گشاده به ما اجازه داد برای اقتباس از این کتاب، تغییراتی در فیلم‌نامه ایجاد کنیم. البته وفاداری به کتاب کار سختی‌ است؛ در واقع باید به روح محتوا متعهد ماند اما نمی‌توان به جزئیات یک متن بسیار وفادار بود. ما فیلم و سریال را برای مخاطب عام می‌سازیم و تغییراتی هم که ایجاد می‌کنیم برای این است که روایت به ذهن مخاطب نزدیک‌تر شود اما اثری که بر اساس یک متن متقن و غنی ساخته شود بسیار متفاوت خواهد بود.

گفتنی است مهدی نصرتی نقش اول این سریال را ایفا می‌کند و علیرضا جعفری، توماج دانش‌بهزادی، مریم کاظمی، مصطفی کولیوندی، محمدرضا صولتی، علی‌اکبر اصانلو و با هنرمندی زنده‌یاد حسام محمودی ترکیب بازیگران این سریال را تشکیل می‌دهند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۱۹:۰۷ - ۱۴۰۲/۰۵/۰۴
    0 0
    فیلم و سریال اقتباسی خیلی کم ساخته شده. یکی از بهترین روشها برای ساخت سریال یا فیلم بدون ریسک خصوصا جوانها همین اقتباس هست.